عزیزم میدونم چی میگی ..من دقیقا همین راه رو گذروندم .. دخترم تا نزدیک دوسال که شیر میخورد همین بود.
من ظهر ها ساعت دوازده پا میشدم و تا شب مرده متحرک بودم چون شبش تا صبح صد بار از خواب بیدارم میکرد.
طبقه سوم زندگی میکردیم همیشه به سرم میزد خودم رو از پنجره بندازم پایین و خلاص 😢😢میگفتم بگذار به ارامش و خواب ابدی برسم.
در هرصورت تموم شد دختر الان 2.5 سالس یه دختر شیرین زبون و خوش خواب 😍😍انقدر ماه شده که به سرم میزنه دومی رو بیارم...ولی اون شب ها رو که دوره میکنم پشیمون میشم 😂