هر چی لایق خودش بود به من گفت هر چی بود و نبود تو زندگیمون به اونا گفت خیلی حرفای بدی زد بعد هم با گریه و بی پول دست بچمو گرفتم اومدم بیرون به باباش هم گفتم دستت درد نکنه با این بچه تربیت کردنت بچه بدبختم دستشو گرفته بودم دنبالم میومد منم مدام گریه میکردم که چقدر بدبخت و ذلیل شدم آخر سر یه ماشین اومد گفتم آقا من پول ندارم منو تا خونم میرسونی که خدا خیرش بده منو رسوند. دلیل دعوامون هم این شد که ما تا خرداد باید خونه پیدا کنیم مدام میگفت آره باید بگم داداشم بیاد لوستر باز کنه منم گفتم چرا به اون بگی خودت باز کن سر این حرف من هر چی فحش بلد بود داد . منو دوست نداره از من بدش میاد هشت سال خودمو کشتم تا بهش برسم اینم از وضعیت الانم خیلی حالم بده ابروم رفت
ای بابا سر چ چیز کوچیکی ☹ بیچاره بچع
بخاطر اون کوتاه میومدی
😑😑😑😑😑
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
ای بابا ناراحت شدم 😔
عزيزم كاش جلو ديگران دوتايي خودتونو كنترل ميكردين
الهی عزیزم خودتو ناراحت نکن خودش پشیمون میشه از این کارش
واقعا سر زدن لوستر دعواتون شد ..یا بهونه هست بیشتر ؟؟؟
تو زندگی ای ک عشق نیست نمونید
چطور اجازه دادن شبانه بزنی بیرون
یعنی به زورباهم ازدواج کردید؟؟😔
همه چیمو برد زیر سئوال اومدم خونه تب کردم بلاکش هم کردم کلید هم پشت در گذاشتم که نتونه بیاد داخل
خاک توسرش
ولی اگه شوهرمنم بود میکشتتم.
وقتی به مردغریبه میگی منو برسون پول ندارم اگه ناتو باسه و پیشنهاد بد بهت بده چی
حق بده بهش
راش نده خونه بزار خونه ننه اش باشه. تا اونا رو دیده شاخ شده
من متوجه نشدم هشت سال عشق و عاشقی تا بهم رسیدین بعد الان میگی دوستت نداره
فکر کنم عمق ماجرا بیشتر از اینا باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
