2726
عنوان

درد و دل کمکم کنید

247 بازدید | 25 پست

نمیخوام چنت پست بشه واسه همین یه جا مینویسم ببخشید اگه طولانی بشه

و از الان بگم توروخدا قضاوت نکنید خودم به حد کافی تو عذابم

من قبل ازدواجم با یک نفر دوست بودم و شدیدا همدیگرو دوست داشتیم باهم رابطه هم داشتیم خلاصه گذشت و بهم گفت دو،سه سال صبر کن خودم رو جمع و جور کنم بیام خواستگاریت ولی وقتی به مامانم گفتم شدیدا مخالفت کرد

ما باز باهم دوست بودیم تا این چندسال بگذره

تا اینکه سر و کله ی یه خواستگار پیدا شد دکتر و فلان...

همه گفتن که بهتر از این دیگه نمیتونی پیدا کنی و من این موضوع رو با اون آقا بقولی دوس پسرم درمیان گذاشتم اولش دیوانه شد بعد چند روز گفت من دوست دارم خوشبخت بشی برو پی زندگیت

و من هم بقولی از لج قبول کردم و هر روز منتظر بودم که برگرد که نگفت 

من عروس شدم زن کسی که هیچ حسی بهش نداشتم

همینجوری گذشت تا باردار شدم که اونم پوچ بود و مجبور به سقط شدم

واقعیتش اصلا خوشحال نیستم حس میکنم تو زندانم

ولی خوب بازی میکنم تا حالا یک درصد شوهرم حس نکرده که دلخوش نیستم ولی خیلی داغونم 

حتی وقتی باردار شدم هیچ حسی نداشتم 

تو خلا گیر کردم 

نمیگم طلاق ولی برام راه حل بگید

در ضمن شوهرم از گذشتم مطلع بود اون آقا نه ولی میدونست رابطه داشتم و گفت همون اول به من ربط نداره همونطور که گذشته من به تو ربط نداره

تو ناخودآگاه تون  هنوز در انتظار اون  آقایید ؟! 

اون فرد  اگر  بهتون راغب بود ؛  قدم پیش میذاشت و خواستگاری میکرد ، حالا با هر شرایطی ک داشت !

پس تو ذهن تون  به خیلی چیزها  بال و پر ندید و پرونده  اون آقا رو ببندید و فراموش کنید

همسر فعلی تون ؛ بنظر  فرد فهمیده ای میان ... حتما محاسنی هم دارن ... روی خوبی هاشون  تمرکز کنید

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
تو ناخودآگاه تون  هنوز در انتظار اون  آقایید ؟!  اون فرد  اگر  بهتون راغب ...

اصلا منتظر اون نیستم عذر میخوام ولی باکسی رابطه دارم که هیچ حسی بهش ندارم دارم میمیرم هرلحظه 

اصلا منتظر اون نیستم عذر میخوام ولی باکسی رابطه دارم که هیچ حسی بهش ندارم دارم میمیرم هرلحظه 


هیچ حسی ندارید  ، چون نخواستید ک حسی داشته باشید 

نخواستید محبت هاشو ، علایق شو ، توجه شو  ببینید 


ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
هرچی دلت میخواد بگو فقط سبک شم

منم قبل ازدواجم یکیو میخواستم که اونم منو خیلی خیلی میخواست ولی خب نشد یا من نخواستم که باهم ازدواج کنیم

الانم بعضی مواقع شوهرم با اون مقایسه می کنم میگم اگه مثلا اون بجای شوهرم بود اینجوری میشد یا نه😕

ولی شوهرمو خیلی خیلی دوس دارم و سعی می کنم که دیگه هیچ وقت اون اقا و شوهرمو باهم مقایسه نکنم🤗

هیچ حسی ندارید  ، چون نخواستید ک حسی داشته باشید  نخواستید محبت هاشو ، علایق شو ، توجه شو ...

میگم که اصلا نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره خیلی احترام میزارم براش ولی روحی نابودم بخدا

منم قبل ازدواجم یکیو میخواستم که اونم منو خیلی خیلی میخواست ولی خب نشد یا من نخواستم که باهم ازدواج ...

اصلا بحث مقایسه نیست میدونید؟

دوتا شخص متفاوتن نمیتونم اصلا مقایسه کنم فقط کمک میخوام 

خوشبخت باشی عزیزم

میگم که اصلا نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره خیلی احترام میزارم براش ولی روحی نابودم بخدا


منظورم این ک 

نخواستید محبت های ایشونو  و توجه شونو  و ... رو نسبت ب خودتون  ببینید !

یا نخواستید  یا ناخودآگاه تو ذهن تون گارد میگرفتید  نسبت ب علایق ایشون نسبت ب خودتون 

کاش از یه مشاور حاذق کمک بخواید 

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز