سلام من ادم استرسی هستم و همین استرس متاسفانه در ۲۵ سالگی باعث ایجاد ناراحتی قلبی برام شد و الان ۳ ساله درگیرم و خانوادم در جریانن اما اصصصصصصصلا رعایت نمیکنن؛؛ نمونه های رفتار امروزشون ساعت ۱ ظهر داشتیم ناهار میخوردیم گوشیم زنگ خورد خواهرم بود جوابشو دادم با گریه و جیغ و داد گفت خونه ای دارم مییام سر سفره خشکم زد و فکرم هزار راه رفت اومد تو ناهار کشیدم برا خودش و بچه هاش گفتم چی شده گفت شوهرم یو اس پیش ؛؛ گم شده بم گفت از بیخیالیته که بچه هات ولن😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐منم قهر کردم
بعد قلبم شدید درد گرفت رفتم ی دوری بزنم با بچه ها بعد رفتن خواهرم ۸ رفت؛؛ هشت و نیم مامانم تلفن زد جیغ و گریه که جواب ازمایش خواهر ۱۷ سالتو گرفتم کلیه هاش کار نمیکنن
بخدا احساس میکردم قلبم داره می ایسته رفتم کلی گریه کرد بعد گفت دکتر گفت دفع پروتئین داره!!!!!! گفتم مامان بردی دکتر عمومی؛:: گفت نه خود ازمایشگاه هنوز نبردم دکتر!!!!!!!!! گفتم باشه خدافظ اومدم بیرون خواهرم با ۷ قلم ارایش و شوهرشو دیدم اومد بچه هاشو داد به مامانم و رفت دور دور من موندم و این قلب درد