قبل ازدواج دنبال چاق شدن بودم ولی بعد ازدواج خیلی زودتر از اون چیزی که فکر میکردم چاق شدم. شوهرم هم همینطور. اصلا داریم به عنوان خانوادهی چاق معروف میشیم. کسی میشناسید اینطور بوده باشه. البته من زیاد با چاقیم مشکلی ندارم. یه ذره شکم و پهلو در آوردم ولی انرژی دارم. ولی بقیه هی تعجب میکنن. خواهشا جواب بدید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اکثر زنان شرقی وظایف مادری یا همسر بودن رو هدفی همیشگی میدونن. به خاطر همین وقتی فرزند دیگه نیازی به مادر نداره و مستقل میشه یا با کم توجهی و درگیری همسر، شدیدا احساس پوچی میکنن. به این خاطر آمار افسردگی زنان در شرق خیلی بالاست. برای داشتن زندگی شاد و موفق، باید با پیشرفت در هدف های شخصی به عزت نفس خود احترام گذاشت.
منم همینطور بودم ۳۰ سال چاق نشدم ولی بعد ازدواج ۶ کیلو اضافه کردم که با ورزش منظم دارم کنترلش میکنم
اگر زندگی خانوادگی پرتنشی داریم و تحصیلات و تخصص در زمینه خانواده نداریم نسخه ناموفق زندگی خودمون را برای بقیه نپیچیم ! مثال: همه مردها فلانند، همه زنها فلانند، به شوهر رو نده، جواب بدیشونو با بدی بده، ازدواج نکن، ازدواج بکن، بچه بیار زندگیت شیرین شه... حسن ختامشم اینه که روانشناس و مشاور هیچی حالیشون نیس من خودم یه پا مشاورم! شما اگه بیل زن بودی که در خونه خودتو سرسبز کرده بودی عزیزدل