خیلی میترسیدم نشستم تو ماشین پدرشوهرمو مادرشوهرم بردنش وای قلبم اومد تو دهنم تا آوردنش خیلی سخت بود برام از صبح هیچی نخوردم تا وقتی اومدیم خونه.،حاضرم هر دردی رو بکشم بچه هام نکشن چقدر مادر بودن سخته انشالله هیچ بچه ای هیچ جای دنیا مریضی نداشته باشه واسه پدر مادر خیلی سخته
عزیزم خوشبحالت راحت شدی
یادم ننداز که دلم کباب میشه
منم پسرم شش ماهشه همش امروز فردا میکنم
من که از الان تو فکر ختنه اشم اگه خودم برم گریه ام میگیره
ب امید از بین رفتن این سنت غلط و مسخره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
