من تهرانم.خیلی دلم میخواد برم . یکی از ارزوهامه.
اما از عوارضش میترسم.
در دو خونریزی و....نمیگم.
دور از جون همه امبولی. اخه یکنفر از اشناهامون انجام داد. دختر بیست و چهار پنج ساله. مجرد. سه ماه بعد ایست قلبیکرد.
دیگه شوهرم میگه حرفشونزن.
راستش خودمم میترسم.