مشکل بچه شوهرم

خوب مدام برید مشاور،  سعی کنید اوقات دو نفره ی خوبی بسازید باهاش،  پارک ببرش،  کلاس ببرش،  ببرش مثلا یه با تو هفته ماه هرچی پیتزایی ساندویچی براش بخر،  غذا ببرش بیرون،  ببر براش بستنی بخر، مشکل اینه پسرت حسابش نمی کنی  پسر همسرته و احساس میکنی اضافه س تو زندگیت در صورتی که شما وارد زندگی اون شدی اگه باهاش مدارا کنی وقتی بزرگ شد مهربونی شما رو فراموش نمیکنه در غیر این صورت دنیا گرده خواهرم میچرخه و بترس عز روزی که اختیار زندگیت دست یه پسر لجوج و عصبی بیفته که تو کودکیش از رفتارای شما آسیب خورده

حتما در حد تجربه م کمکت میکنم

عزیزم شما که اعصاب بچه نداری چرا وقتی میدونستی همسرت بچه داره باهاش ازدواج کردی

اون بچه الان تو سن خیلی خطرناکیه بهتره از در دوستی باهاش وارد بشی و به یک مشاور مراجعه کنی

این وارد زندگی خودش وهمسرش شده نه زندگی پسره زندگپسرا تو اون خونه مهمون هس چند سالی بعدش ازدواج میکنه میره یجوری میگی وارد زندگی پسره شده انگار با پسره ازدواج کرده صاحب اصلی خونه وزندگی الان خان. م وهمسرشونن

الان کم تر بچه ای هست خودش بره سر درس و مشقش....بچه ی خود آدمم باشه همینه....خودت رو برای این که درس نمی خونه حرص نده....بهش تذکر بده ولی برای خودت بزرگش نکن....پسر همسر منم بعضی وقتا کوتاهی می کنه البته در کل خودش میره می خونه بهش فقط می گم برو بخون با آرامش ولی از درس نخوندش فاجعه نمی سازم.