امروزکه شوهرم ازسرکاراومد دوباره ساعت نزدیک 5 رئیسش زنگ زدبیا یه کاری پیش اومده .دیگه شوهرم رفت تانزدیکای 9 اومدگفت سه ساعت من منتظرگذاشته پشت در بعد گفت بروفردابیادیروقته میخوام برم خونه .دیگه منم چون همیشه به شوخی میگفتم اره رئیست بیشتردوس داری به حرفش گوش میدی اینبارم گفتم سرمن دادزد وگفت بسه دیگه توام بعدم نه بامن حرف زد نه غذاخوردکلاربت توقیافه اینم بگم کلاعادتشه حتی اگه حق بامن باشه بجای اینکه من ناراحت شم اون میره توقیافه
خب چیکار کنه رئیسش بهش پول میده دیگه
نه،،ولی شوهرت ناراحتیشو سرت خالی کرده
منم میگم بکارت برس...حرص میخوره😁
چقد لوسه
محلش نده
به عادتش کاری ندارم ولی شوخیت بیجابوده
شاید خسته بوده و عصبی بخاطر رعیسش ک منتظرش گذاشته تو هم شوخی کردی بدتر شده
پاشو اگه خونه ایی چای بذار ...اروم ببا کنارش بشین و سکوت کن بذار خودش حرفو شروع کنه
بنظرم غرورش از رفتاره رئیسش خورد شده بود و کلا حوصله نداشت تو هر چی می گفتی ناراحت میشد
سه ساعت پشت در مونده هر کی جای اون بود منتطر یه باروت بود که منفجر بشه درسته کارش خوب نبود اما هرسخن جایی هرنکته مکانی دارد
نه پاشدرفت اتاق بخوابه .کلاعادت داره سرکوچکترین چیزی میره توقیافه غذانمیخوره زودترازحدمعمولم میره میخوابه ولی من همیشه بخداچون اخلاقش میدونم تودعواسکوت میکنم چه دعوای بزرگ چه کوچیک
اخه منم ازصبح تاشب توخونه تنهام فقط هردوسه روزی میرم خونه مادرشوهرم که طبقه پایینه یه سرمیزنم اونم که ازسرکارمیاد فقط درحد سلام خوبی وچه خبر وشام بیارم که اونم همش سرش توگوشیشه باید چن بارسوال بپرسم تایبارجوابم بده
بابا بنده خدا اعصابش از دست رئیسش خورد بوده، تو هم وقت گیر آوردی، خوب یه کم درکش میکردی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
