سلام
پیرو تاپیک قبلم
خاستگاری دارم ؛ازدواج دوم جفتمون هست ؛مسکنی خریدن که با شهر ما خیلی فاصله داره حومه شهر هست و کارشون ازاده و میتونه تو شهر ما کار کنه ..
در حد اجاره میتونه تو شهرمون بیاد و هردو از یک شهر هستیم
صحبتی با پدر و مادر و خودشون بود
خاستگار خیلی جبهه میگیرن
و میگن همونجا و من اجاره نشینی نمیام !
بعد تو زندگی قبلشون چون نزدیک خانواده همسر بودن و تو یه خونه بودن فک کنم بدبینی دارن
یهو وسط صحبت گفتن که خب ادم که به پدر و مادرش حتما نباید بچسبه 😐من خوشم نیومد راستش ولی گفتم بهشون من نگفتم نزدیک پدر و مادرم باشیم من گفتم تو شهر خودمون باشیم هر کجای شهرمون اونم اجاره رهن ...
یه بار میگفت پولش نیست !یه بار اون بهونه رو اورد !هی پدرم میگفت فکراتونو بکنید خانواده هم حمایت میکنن حتما ...باز میگفت نه ! حالا قرار شده اشنا شیم بیشتر ولی میدونم راصی نمیشه من باید تصمیم بگیرم
خواهشا نگید خب برو اون شهر
باشه ادم زمانی میره اون شهر که بدونه طرفش واقعا پول نداره برا اجاره !یا واقعا بدونه مقدور نیست اما اینکه به هزار دلیل دوست نداره شهر خودمون باشیم و بعدا میگه اگه پول داشتم همینجا میام میخرم ولی الان نه !
منم خانواده دارم
موندم به خدا راضی نیستن این راه رو برم میگن تو اونجا هیچکی نیس از صب تا شب تنها !با فرهنگ اونجا ....با شهر غریب که اشنایی نداری
خانواده میگن اگر بخوادت راصی میشه حداقل تلاش میکنه
نظرتون چیه ؟؟؟؟؟