خلاصه اینکه بعد حدود ۶ ماه ، بعد از جلسات مسخره ای که رییس با خانم عزیزی میزاشت، یه روز خانم عزیزی اوند و گفت از فردا آبدارچی شرکت نمیاد و نظافت با خود اعضای شرکته،
فکر کنین ملت کلی درس خوندن بیان سر کار ، بعد بگن باید توالتا رو خودتون بشورین!
مسلمل کسی قبول نکرد ولی یکی از اعضا که متاسفانه مشکل شدید مالی داشت شد مسیول نظافت،
بعد یه مدت ساعت کاری بالا رفت
و بعدم حتی به پوشش معمولی گیر داده میشد و خانم عزیزی دنبال این بود که چادر رو اجباری کنه...
)با اینکه جز اساسنامه شرکت نبود)
و فقط با مانتو شلوار اداری میرفتیم...
واقعا جوری به مسایل مذهبی گیر دادن که من خودم شخثا به حدی زده شده بودم که حتی الانم تاثیرش رو میبینم...
وقت قرار داد رسید و دیدم چیزی شبیه قرار داد بندگی گذاشتن جلومون میگن امضا کنین و ۵۰ میلیون سفته بدین...