2726

جمعه زایمان کردم. امروز برادز شوهر و جاریم و دختر و پسرش اومدن خونمون. شوهرم نبود مادر شوهر  و مامانم بودن.

یعنی از لحظه ایی که اومدن اینها شروع کردن به بوسدن بچه ۴ روزه همه هم سرما داشتن.

ظرف شیرینی و میوه کامل خالی کردن. شکلات بسته بندی تو یخچال خالی شد. منم تب داشتم داشتم خفه میشدم برادر شوهره تکون نخورد بگه زودتر برم زنه راحت بشه.

قبلشم بدون اینکه زنگ ساختمان بزنن مستقیم اومدن دمه واحد حالا من لباس مناسب نداشتم.

انقدر بهم فشار اومد به بچه گفتم زن عمو نی نی بوس نکن شما زردی میگیری. بچه با دماغ آویزون نی نی منو هی میبوسید.

مامانشم هی میرفت رو تراس بلند بلند حرف میزد.

بعد میگفت مامان بریم آسانسور سواری. 

رفتن فقط گریه کردم. دلم میخواد باز بچه ببرم حموم.

الهی همتون یک روز آرزوهاتون زندگی کنید.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

نگران نباش عزیزم شیر خودتو بده بذار مریض نشه، نگران نباش. پیش میاد دیگ ناراحت نباش

خدا جونم من پول نمیخوام، آرامش میخوام، میدونم باعث و بانی ب هم خوردن آرامشم خودمم، میدونم تو خیلی خواستی جلومو بگیری و من هی اصرار کردم، ولی تو بزرگی، خدایی، ببخش و کمکم کن. یه صلوات برای آرامش داشتنم میفرستید؟

حالم بد شده فکر کنید جای بخیه هام درد میکنه. بعد ایت حرص و جوشها روش.

بچه هی از رو مبل میپرید پایین. 

گفتم نکن همسایه ناراحت میشه.

ولی انگار نه انگار

الهی همتون یک روز آرزوهاتون زندگی کنید.
2706
ارسال نظر شما
2687