جامعه مادر رو موجودی پاک و مقدس و ماورایی به تصویر کشیده که تمام لذت و خوشیش باید در وجود بچه ش خلاصه شده باشه... اصلا زنی که مادر نباشه ناقصه و مادری که در پی کمی فراغت برای التیام روح خسته ش باشه، بی مسئولیت و خودخواهه!
جامعه به هیچ عنوان نمیپذیره تصویر زیبایی که از مادر خلق کرده، با کمی بی پروایی و استقلال طلبی زن، خدشه دار بشه.
اگه بچه ای به هر دلیلی در هر نقطه از دنیا آسیب دیده باشه، انگشت اتهام فقط و فقط به سمت مادرش نشونه میره.
اگه مادری خشمهای فرو خورده ش رو فریاد بزنه، اصلا لیاقت داشتن فرزند رو نداره.
اگه مادری خسته و بیمار باشه و کمک بخواد، به هیچوجه نباید به وظایفش نسبت به فرزندش خللی وارد بشه.
برای همینه که هیچ کس شکایت و اعتراض نسبت به بدی های مادرش رو نمیپذیره چون در افکار همه ما مادرها همه خوب، خستگی ناپذیر، مهربان و دوست داشتنی تصویر شدن.
مادر بودن تو این جامعه یعنی فداکاری مطلق و بی چون و چرا و هر اعتراضی نسبت به این قوانین بی رحمانه، باعث طرد شدن اون زن از جامعه میشه.
با این اوصاف بعیده که هیچوقت گوش شنوایی برای شنیدن دردهای یک مادر، و اغوش امنی برای دلتنگی های یک مادر پیدا بشه.