کامنت تامل برانگیز یک زن ایرانی در سایت گیزمیز
سلام
من ۳۳ساله هستم و دو بچه دارم : سه ساله و یک ساله.
هم خوشگل و هم شیک پوش و در عین حال پوشش مذهبی دارم یعنی چادری هستم. لباس در خانه ام شبیه لباسهایی بیرون بعضی خانمهای تهرانیست! یعنی تنگ و کوتاه و بدن نما. آرایش هم میکنم. تحصیلکرده هم هستم و دارم دکتری میخوانم. آشپزی و خانه داری هم میکنم و به قول پدرم اندازه سه تا زن در منزل شوهرم کار میکنم.
اما با همه هنرمندی های که به کار برده ام با چاشنی محبت و عشق و مذهب، نتوانستم حریف تنوع طلبی همسرم شوم. ایشان که سمت شغلی بالایی دارند هر از گاهی سر و گوششان با یک کارمند یا منشی جدید یا همکاران ارجمندترین میجنبد.
تنها چیزی که عایدم میشود اوایل ازدواجمان گریه و قهر و دعوا بود و هربار بیشتر به خودم میرسیدم تا زیبایی خدادادی را دو چندان کنم. اما تا کی باید ادامه دهم؟ تا کی شبی دوبار مسواک بزنم مو شانه کنم هر روز درگیر لاک زدن و پاک کردن و وضو گرفتن باشم؟ روزی سه بار لاک میزنم برا هر نماز پاک میکنم مجددا. برای اینکه چشم و دل همسرم سیر باشه.
خانه تمیز، بچه ها سرزنده و خودت غم درونت پشت لبخندی پنهان. نه میتوانی درد دلی کنی نه آهی نه ناله ای. که مبادا آقا از خانه دلسرد شود و دنبال تفریح و آرامش بیرون از خانه بگردد. دلم میخواهد یک روز تا لنگ ظهر بخوابم با موهای شانه نزده بلند شوم عین آدم دوش بگیرم با حوله حمام چایی بریزم بخورم بعد که صبحانه ام تمام شد بروم لباسهایی مرتب و شیک بپوشم و آرام باشم نیازی نباشد هر دفعه رژ لبم را تجدید کنم. بخدا حالم از آرایش به هم میخورد. اما چون همسرم دوست داره باید آرایش کنم. همش ترس و دلهره.
الان یاد گرفتم همه کارهای روتین قبلی را انجام دهم منتها با این فکر که او یک مرد گریزان از تعهد است و ممکن است از تو که خداحافظی میکند و میبوسدت ، سر خیابان زنی یا دختری را سوار کند که تنوعی باشد برای مسیر خانه تا شرکتش! پس خودت را نابود نکن. آرام باش و فکر کن همین است بی هیچ تغییری.
من ، یک زن ایرانی، به بدبختی خودم و میلیونها زن همنوعم واقفم و اعتراف میکنم. این را یک دکترای حقوق بهتون میگه.