2733
2739
عنوان

خانوما بیاین دردو دل کنیم.

460 بازدید | 25 پست

دارم کم کم ...کم میارم زایمانه وحشتناکی داشتم.38 تا بخیه خوردم.خونریزیم خیلی زیاد بود.اینا فدای یه تاره موی پسرم.اما نارحتم از این که شوهرم حتی ازم یه بار نپرسید زایمانت چطور بود.چقد درد داشتی از وقتی اومدم خونه.همش دنبال کارای مامانش بود بعضی وقتا تنها کناره گهواره بچم میشستم .چشمم به دره نیمه باز خیره می موند تا شاید بیاد تو 

 برام چیزی بیاره.یا حرفی بزنه.اما صدای خندشو میشنیدم که با مامانش میخندیدن.

دردو دلام زیاده تاپیکو زود ترک نکنید



تقدیم به یگانه مادرشوهرم.وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده وقتی رفتی فهمیدم کی رفت...😜


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

تو همه این مدت میومد تو اتاق خم میشد دستو پای بچه رو میبوسید اما دریغ از یه نگاه به من...چقد دلم میخواست بهش بگم دلم چی میخواد..بعضی وقتا میومد میگفت اینو بخور شیرت زیاد بشه بچم گرسنه نمونه..اما چقد دلم میخواست بگه چی دوس داری برات بخرم

دقیقا مثله یه حیوون باهام برخورد میکرد.

تقدیم به یگانه مادرشوهرم.وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده وقتی رفتی فهمیدم کی رفت...😜
تو همه این مدت میومد تو اتاق خم میشد دستو پای بچه رو میبوسید اما دریغ از یه نگاه به من...چقد دلم میخ ...

عزیزم‌اینا همه عوارض افسردگیه اون بنده خدا انقد هم‌جلاد نیس که الان شما داری برای ما تعریف میکنی.اونا نمیفهمن افسردگی بعد زایمان چجوریه.نمیفهمه تو الان واقعا بهش احتیاج داری.خودت بهش بگو بزار کنارت باشه

آدمها را مهم نکنید.همانطور که زیرشان را خط میکشیدبه آنها نشان دهید که بلدید دورشان را هم خط بکشید.آدم ها که مهم شوند دیگر به چشمشان ریز میرسیدبه آنها یادآوری کنید که این خودِ شما بودید که آنها را واردِ عرصه کرده اید تا خودکارهای قرمزتان جوهر دارندشروع کنید خیلی ها را باید پر رنگ تر خط بزنید.(دوست عزیز من ممکنه نظرم باهات فرق کنه ولی دشمنت نیستم. بهم احترام بزاریم در کنار تفاوت عقاید. بهم عشق بدیم دنیا قشنگ تر میشه😘😘😘😘) 

تا این که یه روز دلو زدم به دریا به خودم رسیدم رفتم نشستم کنارشون منم تلوزیون ببینم.با سردی نگام کرد و گفت پاشو برامون چایی بیار..مامانش گفت نه تو بشین خودم میارم.یهو گفت نه تو چرا بذار خودم برات چایی میریزم.

از وقتی زایمان کردم خسته شدم انگار از زندگی

هیچ چی سره جای خودش نیست

خانوادم سختشون بود بیان.میگفتن شوهرت فتارش یه جوریه باهامون...

تقدیم به یگانه مادرشوهرم.وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده وقتی رفتی فهمیدم کی رفت...😜
2738

دقیقا تو فشاره روحیه زیادی هستم..با خونه فراوونی که از دست دادم.با دردایی که افتاد به جونم.

و سردیه شوهرم.یه روز بهش گفتم خیلی بهش احتیاج دارم..گریه کردم و گفتم از تنهایی خسته شدم...بهم گفت خودتو لوس میکنی.باز گریه کردم تحملش طاق شد بهم گفت کم زر زر کن.پاشو برو تو اتاق حوصله ندارم.

بعد بهم گفت تو بیماری .تحمله خوشیه منو مامانمو نداری

الان چپیدم تو یه اتاق.فقط شیر میدم.آروغ میگیرم.پوشک عوض میکنم لالایی میخونم

کناره گهواره بچم میخوابم.و آروم گریه میکنم

تقدیم به یگانه مادرشوهرم.وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده وقتی رفتی فهمیدم کی رفت...😜

ببین عزیز من اینقد خودتو نارحت نکن ارزش نداره اون بچم گناه داره حس میکنه ناراحتیتو،،،ولشون کن بزار خوش باشن توهم‌برو پیششون مثل خودشون باش شوهرتم هرجور باهات رفتار میکنه توهم اونجوری باش

نزار بچه ت شیر غم و غصه بخوره.

خانوما بعد از زایمان همشون به خاطر عدم تعادل هورمونی، دچار افسردگی میشن.

یکی از دوستای من بعد از زایمانش حس خودکشی داشت. به مرور خوب میشی عزیزم. صبور باش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز