جمعه پیش همه بیرون شهر بودیم پسرم ۳ ساله هست همش نق نق میکرد بذار راه برم بعد منو شوهرم نشسته بودیم شوهر خاله م از خارج اومده بعد اومد پیشم جلو شوهرم گفت { آه ، حالم بد شد از پسرت چرا همش نق میزنه آدم طرف بچه ت نگاه می کنه دل آدم بد میشه میخواد گریه کنه } وقتی اومدم خونه شوهرم اینقدر جر و بحث کرد که اگه فامیل من این حرف رو میزدن چیکار میکردی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
[QUOTE=86520024]ولی کلاربطی ب اینانداره نمیدونم واقعاچرادخالت میکنن ب خالتون بگین ب شوهرش بگه[/QU رفتن خارج خالم قبول شده شوهرم خالم نه دیپورت شده اومده مشهد از دل سیاه هش هست فکر کنم عاقبتش این شده