من که الان عروس دارم مثل مادر شوهربهش گوشه وکنایه نمیزنم
رقابت وحسادت هرگر
جونم قربونم بهش میگم
کاری میکنم اعتماد بنفس ش رو از وست نده
وقتی خوشحاله میخنده تو ذوقش نمیزم
اگه بخوام راهنمایی ش کنم باداستان یه فرد خیالی براش تعریف میکنم
خلاصه امر ونهی نمیکنم دلش رو نمیسوزونم که شادابی طراوتش رو ازدست بده وبراش عقده بشه
کاری میکنم که یه روزی من مردم از ته دل برام گریه کنه وفاتحه بخونه