عزیز خوبی
بزار بهت یه جریانی را بگم .یکی از آشناهای ما هی گریه میکردن که پسرشون زن نمی گیره و کلی دعا و نیایش و نذر.هر جا میرفتن یا جور نمی شد یا قبول نمیکردن یا پسره نمی خواست.بعد ۸سال مادر پسره از خدا قطع امید کرد و پسره معتاد شد.دو سال پیش دختری سر راه پسره قرار گرفت خانم به تمام معنا،کدبانو،خانواده دار،تحصیل کرده ،زرنگ ،ازدواج کردن و بهترین زندگی را دارن.
الان مادر پسره هر روز نماز شکر میخونه که خوب شد اون سالها ازدواج بچه ام شکل نگرفت.
هر کار خدا حکمتی داره شک نکن