دخالت کردن تو نامگذاری برای فرزند

هووووف اینقدر استرس این رفتاراشونو دارم که نگو

من میگفتم باشه باشه ولی کار خودمو میکردم

کار خودمو میکردم 😏برا اسمم هر کی میپرسید میگفتم معلوم نیست 

هیچ کارخودمون وانجام دادیم گفتن مابگیم ماهم باارامش ویه لبخند قوی گفتیم پدرومادرش تصمیم میگیرن

یک کلام 

خودمون و یا دکترش اینجوری صلاح میدونه🤗

من گفتم مگه شماها واسه انتخاب اسم بچتون ازمن نظر پرسیدین ؟!منم هرچی دوست داشته باشم میزارم 

من همون اول گفتم فامیلی از شما 

اسم از من 

ولی قربونش برم هر روز یه اسم جدید پیدا می کنن 

اخرسر گفتم من یه اسم پیدا کردم انشاءا... ماهای اخر میگم 

اولا فقط ایده بگیرید و راهنمایی ازشون.ممکنه حرفای خوبی هم بزنن.

بعدم اگر چرت و پرت گفتن الکی بگید باشه و کاری که میخواید و دکتر میگه رو بکنید.

شوهرم رک تو روشون گفت مینا هرچی بگه همونه .😁هر چند خودش تصمیم میگرفت ولی منو مینداخت وسط😂😂😂

من همه چی رو گردن شوهرم میندازم........مثلا یه چندتا اسم پیشنهادی برا پسرم گفتن نذره ولی ما اسم دلخواهمونو گذاشتیم و در آخر گفتم منم بی خبر بودم شوهرم رفت سرخود اسمو گذاشت         

ختنشم رفتیم کردیم بعدم انداختم گردن شوهرم گفتم گفته به کسی نگید...........هیچکس از من ناراحت نمیشه شوهرمم پایه اس گردن میگیره ازش ناراحتم بشن پسرشونه یادشون میره بعد

من اجاره نمیدم کسی بگه فقط لبخند ملیح میزنم یعنی باش به تو مربوط نیس 

یه کار دیکه میکنم هر جا میدونم آدم فضول زیاده قبل حرف زدن شروع میکنم میگم حاملگی به کنار دخالت بقیه نظر دهی بقیه حال آدم بهم میزنه 😀😀😀😀

دست رو دلم نزار که خونه. 

برا اسم هر کی هرچی بهم گفت گفتم والا قرارمون اینِ اولین بچرو باباش بزاره دومی با منِ 

این و با این ترفند رد کردم اما قنداق و نبات داغ و دارو سر خود و بیخودی پوشوندن بچه سرش خیلی اذیت میشم . اما بازم سیاست به خرج دادم یعنی بابام یادم داد.

چون فقط مادر شوهرم دخالت میکنه . بابام گفت هر وقت گفت فلان کارو بکن برو به شوهرت بگو مامانت گفته اینطوری من مخالفم شما میگی چکار کنم.

شوهرم دو بار حرف مادرش و گوش کرد عواقبشو دید حالا دیگه پشت من در میاد