2737
2734

برو نوار قلب بگیر معاینه بشو تحریک بشه رحم 

امضای قبلم برآورده شده با دعای شما نینی سایتی ها ...خونه ام سه خوابه شد😊 ....امضا جدیدم صلوات بفرستید برا رفع مشکلات نینی سایتی ها ..لطفا🤗

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اگه چهل هفته ت تمام شده برو بیمارستان وگرنه که خودشون میگن برو تا 41 هفته فرصت داری و کاری هم برات نمیکنن، تیکرت هم که هنوز جا داره

پسر کوچولوی دوست داشتنیم طعم خوشبختی رو درکناره تو چشیدم 
2731

اره دیگه درد چی خیلیا درد ندارن

نی نی یار جونم قبل ترکوندن ی ندا بده شاید پشیمون باشم🙃           یک وقتهایی هست مچ خودت رو در حال انجام دادن کاری میگیری که قبلا دیگران رو بابتش قضاوت کرده بودی. خیلی هولناکه، روبه رو شدن با خودت.
آره حتما برو خطرناکه گلم

مچکرم😁حالا چیکار کنم دردم بگیره برم پیاده روی خوبه؟؟ یکم پاهام و واژنم درد میکنه ولی میخوام زودتر بیاد تموم شه خسته شدم

میشه برای سلامتیه دخترم یه صلوات بفرستین  
2738

چند هفتهای دقیقا

تو انسان باش! نمیخواهد مسلمان باشی! با خدایت هر روز حرف بزن...شکر گزار باش با زبان خودت...خدا میفهمد حرفهایت را...نترس خدا بد نیست...حق کسی را نخور...دلی رانشکن...غمگینی را شاد کن...مریضی را مداوا کن...تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن! بخدا خدا همینجاست...                                     در دل تو در افکارت! نه در دینت...نه در مذهبت...نه در نمازت.............
مچکرم😁حالا چیکار کنم دردم بگیره برم پیاده روی خوبه؟؟ یکم پاهام و واژنم درد میکنه ولی میخوام زودتر ب ...


زیاد پیاده روی کن کار سخت کن

فقط اینارو میدونم من خ. دم سزا رین بودم

من یک هنرمندم👑👑👑👑دستهایم حرف دلم را میزنند
اگه چهل هفته ت تمام شده برو بیمارستان وگرنه که خودشون میگن برو تا 41 هفته فرصت داری و کاری هم برات ن ...

😂تیکرو ولش کن دکتر معاینه کرد دوسانت باز شده بود گفت نهایتا تا هیفدهم زایمان میکنو

میشه برای سلامتیه دخترم یه صلوات بفرستین  

من تاریخ اولین روز اخرین پریودیم ۹ تیر بود ولی ۲۰ فروردین سزارین کردم

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز