خانوما من تقریبا سه ساله ازدواج کردم ۳۷ سالمه، و یک دختر یک ساله دارم. اول بگم بعضی اخلاق های بد دارم موجب میشه اطرافیانم ناراحت بشن، اینا رو تو رابطه با خانواده خودم و افرادی که قبلا باهاشون در ارتباط بودم فهمیدم. شوهرم دانشجو دکتراست خودمم همچنین. ولی با وجود دخترم هیچ کاری نکردم و خیلی عصبی شدم شوهرم همش فکر کار خودش هست و با پشتکار عجیبی داره کارش رو انجام می ده که این هم منو حرص می ده، همش می گم مدرک هر دو مون یکی هست چرا من باید همش برای اون شرایط رو جور کنم تا اون تز بنویسه ولی من هیچ.
شرایط مالی مون هم افتضاح هست حتی تغذیه خوبی نداریم و این روی من که شیر می دم خیلی اثر گذاشته.
با وجود این شرایط یک موقع های که خیلی خسته میشم و نق می زنم شوهرم همش جوابم رو می ده که نمی تونی نگه داری چرا بچه زاییدی😥 وظیفه من نیست و ... بگم من به خاطر سنم بچه خواستم ولی شوهرم نمی خواست. یا کوچک ترین حرکتی کنم می گه خلق بچه رو خراب کردی باهاش درست رفتار کن.
حالا بعد زایمان م تا حالا چند بار سر همین حرفا و کل کل کردن های من، منو کتک زده مثلا یه بار یه سیلی زد یا یه بار گوشم رو کشید یا یه مشت می زنه😣 من خیلی خیلی ناراحت میشم و داد و بیداد می کنم ولی اون می گه من نزدم یه سیلی کتک حساب نمیشه از بس خودت کشش می دی و ...
خیلی گنگم، واقعا نمی تونم این رفتار رو تحمل کنم از طرفی هم می ترسم الکی خودم رو لوس کردم و شرایط بقیه بدتر از منه.
چکار کنم؟