خانوما من عصر تاپيك زدم كه با دوستام قرار بود بريم نهار رستوران دقيقه نود برنامه عوض شد و رفتيم سفره خونه اما من ديگه به شوهرم نگفتم برنامه عوض شده اما همسرم از طريق شوهر يكي از اون خانوما فهميد و اومد اونجا منو جلو همه سكه يه پول كرد با داد و بي داد منو آورد خونه و خودش زد بيرون، منم چون قبول داشتم هردو مقصريم گفتم بهش اس بدم كه دادمو اسكرينشم الان ميزارم
پای مادرتان را ببوسید،آنقدر که به گریه بیفتد.از گریه ی او شماهم به گریه می افتید.آنجاست که کارتان روی غلتک می افتد و درهایی که به روی خود بسته اید را خدا باز میکند.
کم شنوا هستم و از سمعک استفاده می کنم .وقتی با کسی حرف میزنم طرف مقابل به جای اینکه به من نگاه کنه به گوشم نگاه میکنه و همین امر باعث شده دیگه نخوام با کسی ارتباط برقرار کنم.خواستم بگم لطفاً مراقب نگاه هایتان باشید.کم شنوایان و ناشنوایان خجالت میکشند.