4 ماه میشه اومده از کمپ
٢ شهریور رفته بود
سه ماه نگهش داشتن
٢ آذر اومد
ما خیلی خوشحال بودیم
۴ آذر هم تولدش بود براش جشن گرفتیم
ولی قبل رفتن مسافرت عید تو پاکت سیگارش دیدیم هست
بعد مسافرت هم زهرمارمون کرد گف میخوام این چیزا ٣ روز موندیم برگشتیم بخاطر این کاراش بعد ک اومدیم شهرخودمون دارم دعوا اینا شد بعد گف اره میکشم از وقتی اومدم بازم میکشم هرچقدر منو بفرستید اونجا
کلا من مامانم بابام ابجیم خیلی ناراحت شدیم سست شدیم کلا انگار دنیا رو سرمون ریخت خیلی بده