رفته بوديم ايلينوي خونه مادرشوهرم اينا واسه عيد خودمون تو كاليفرنياييم قرار بود بعد از سيزدهم برگرديم ولي واسه شوهرم كاري پيش اومد كه مجبور شديم زودتر برگرديم بهم گفت تو بمون بعد از سيزده بدر بيا ولي دلم نيومد تنها برگرده😥😥 گفتم با هم باشيم شايد يه پيك نيكي رفتيم سه تاييمون
I wish i could turn back the colck.I’d find you sooner and love you longer.To my lovely husband ❤️❤️❤️😍😍😍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.