امروز صبح داشتم تو اشپز خونه چایی دم میکردم.بعد شوهرم اومد که نیمرو درست کنه.یکم گفتیم خندیدیم بعدش تخم مرغ دراورد از یخچال گفت بزار بشکونم تو سرت خیلی حال میده.گفتم ن نکنی این کارو یدفه ای شکوند تو سرم .کلی اعصابم بهم ریخت و ناراحت شدم اشپز خونه رو به گند کشید.بعد هر هر میخندید.برگشت گفت تو اصلا جنبه شوخی نداری.زنو شوهرا باید با هم شوخی کنن.من بهت زیادی رو دادم بهت خندیدم رودار شدی.
همه این مسخره بازیا رو از نیلی و پویان مختاری یاد گرفته احمق همش سرش تو اینستا اونا رو نگاه میکنه.
حالا شما بگین اگه جای من بودین ناراحت نمیشدین یا من زیادی بیجنبم؟