ماها وقتی یک بچه رو میبینیم که به فرزندی گرفتنش
میگیم وای چه کارخوبی
ولی وقتی که خدای نکرده اون بچه کار بدی بکنه فکرنمیکنیم اون بچه هم حق کار بد داره شروع میکنیم ازش بد گفتن یا وقتی میبینیم اون بچه وضعش خیلی بهتره از بچه های ما در همه زمینه ها
درسی،ارتباط اجتماعی و...
شروع میکنیم اون بچه رو اذیت کردن
ما ها چرا اینجوری ایم؟
چرا عیب های خودمونو نمیبینیم؟
چرا فکرنمیکنیم ماها هم مشکل داریم؟
چرا دل بقیه رو میشکنیم؟
چرا میاید میگید اون یک بچه پرورشگاهیه که درموردش زیاده روی شده؟
چرا بچه خودتو نمیبینی که انحراف جنسی داره؟
هان؟
چرا میبینی اون بچه دانشگاه خوبی قبول شده چشم نداری ببینیش و بچه خودتو که دانشگاه داغون قبول شده رو میبری بالا؟
چرا بچه خودت که هیچ کس نمیتونه باهاش در ارتباط باشه رو میگی بقیه مشکل دارند؟
چرا ماها اینجوری ایم؟