2703
2553


خدا بدادم برسه

خونمونو کاغذ دیواری کردیم جاریمم بعد از عید میخاد کاغذ دیواری کنه میگفت ن‌خونمون خوبه نمیکنم و اینا حالا میخاد بکنه  خونشون عالیه ها دیوارا واسه ما دوسه تا ترک عکس داشت چندتا هم بحثمون شده بود شوهرم زده بود دیوار خراب شده بود البته فقط این نیستااااا خیلی جاها حسادتشو دیدم 

خالم و مادربزرگم از شهرستان اومده بودن ۳ عید غذایی دعوتشون کردم هم ناهار هم شام


از اونروز مادرشوهر قیافه میگیره

ی سری گفتم اگه جاری غذایی دعوت کنه بعدش شاید‌ما‌نباشبم بخایم بریم شهرستان بعدش دعوت میکنم ی چیزی گفت ک من پوکید مغزم منظورش این بود ک ن تو هم باید دعوت کنی 


سه چهار بار تیکه انداخته ک انقد خونه نیستید میوه هاتون وسایلتون خراب میشه 

حالا مهمونم داشتیماااا جاریم اینا ک هیشکی خونشون نرفته چی ؟؟؟

بابا چرا اینجوری میکنه حسود خانم دلم میخاد دور باشم ازش ولی چ کنم تو یه ساختمونیم

ولی شوهرم بعضی وقتا جوابشو میده 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2456

همشون همینن اوناییم که میگن واسه ما ماهه با گدشت زمان میفهمن مثل من

خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود شوی و ما رستگار❤خدایا امیدمو نا امید نکن 😢تیکر رسیدن به ارزوها😍نشد نشد که بیام بازم به دیدن تو‌‌‌‌‌‌نشدنفس بکشم نفس کشیدن تو روزای تار منه شبهای روشن تو 
عزییزم دلشون خواسته یا الان پولش رسیده خواستن کاغذ دیواری کنن چه ربطی به حسادت داره اخه

اخه قبلا میگفت ن من دیوارام عالیه واسه چی باید پول بدم ب این چیزا 

کابینت کردم کابینتامو دیده رفته همین مدلی کابینت زده 

شوهرم واسه من میوه پوست میکنه اون بشقابو میذاره جلو شوهرش میگه از فلانی یاد بگیر 

گاهی خونه ی مادرشوهرم شوهرمم کمکم میکنه سفررو اونم ب شوهرش گفته تو هم کمک کن

قبلنا بیرون میرفتیم شوهرم کیفمو میگرفت ب شوهرش غرغر کرده ک توهم بگیر 

شوهرش اومده گذاشته کف دست شوهرم 

حتی شوهرمم دیشب گفت چقد حسوده 

همشون همینن اوناییم که میگن واسه ما ماهه با گدشت زمان میفهمن مثل من

۳.۴ بار جلو جاریم تیکه انداخته 

منم سرسنگینم دیشب خونه ی جاریم بودیم

شوهرم گفت چرا سرسنگینی

گفتم بخاطر حرفای مامانت و ی دلخوری از جاریمم دارم 

گفتم زیاد باهاشون حرف نزنم قاطی نشم بهتره

تاییدم کرد 

2714
توی ساختمون بودن واقعا بزرگترین اشتباهه قدر زندگیتونو بدونین و جدا شین با این حرفای کوچیک شروع میشه ...

حالا خوبهشوهرم پشتمه وگرنه من تا الان ۱۰۰ بار مرده بودم 

من حسادت خاصی ندیدم والا شما حساسی

ن بابا حساسیت چیه 

دگ رفتار مادرشوهرممم ک حسادت قیافه میکیره و میگه ن باید دعوت کنی و تند تند تسکه میندازه ک خونه نیستید وسایلتون خراب میشه



جاریم اصن واسم مهم نیست 

اخه قبلا میگفت ن من دیوارام عالیه واسه چی باید پول بدم ب این چیزا  کابینت کردم کابینتامو دیده ...

اگه بهت برنخوره خواهر، شما زیادی روی رفتارهای ایشون ریز میشی ها !

با دو دسته آدم نمی شود بحث کرد : بی سواد و با سواد (( سمفونی مردگان، عباس معروفی))
اگرم از شما تقلید کردن بدون سلیقت خوبه

خداروشکر 


اینم مونده تو دلم 

همش میگه من حساسم وسواسم همش دارم میسابم 

رفتم خونش با اینکه خودش دعوت کرده بود وسایلش همه پره لک بود دشویی ک دگ نگم برات  داغووووون 

دستمال کاغذی مچاله روتختش بود 

جاری منم عین حاری توعه دیوارمونو آنتیک کردیم.قراره بعد تعطیلات آنتیک بزنن.حسوود به شدت

حالم ازش بهم میخوره

خدایا ۱۵شهریور نینی تو دلم رفت😢ازت میخوام ارومم کنی ویه نینی دیگه خیلی زود جاش بزاری.۹۹.۹.۹دعاکنین خبرحاملگیمو بهتون بدم😢😍
خداروشکر  اینم مونده تو دلم  همش میگه من حساسم وسواسم همش دارم میسابم  رفت ...

خیلی هنر داره بیاد تمیزیه شما رو تقلید کنه 

خیلی خوشحال باش ک مرجع تقلیدشی 

والاااا

سنگ اگر کاسه ی زرین شکند  ‌‌    ارزش سنگ نیافزاید و زر کم نشود
اگه بهت برنخوره خواهر، شما زیادی روی رفتارهای ایشون ریز میشی ها !

اوهوم درسته چون ی سری رفتاراشو دیدم گفتم ی کم ریز بشم بیشتر بشناسمش ی موقع زندگیمو خراب نکنه

اخه شوهرم قبلا با نوه ی عمش دوست بوده این برادرشوهر نفهمم رفته گذاشته کف دست زنش

۵.۶ بار تیکه انداخت ک منو بچزونه

حتی داشتیم جرات حقیقت بازی میکردیم

ب شوهرم گفت قبل ازدواجت با چند نفر دوس بودی 

منم ب شوهرم گفتم اگه ی بار دگ تیکه بندازه اونوقت منم دارم براش 

بخاطر همین ریز شدم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687