2737
2734

من خونه مامانم زندگی میکنم یعنی مستاجر مامانم هستم.کلا رسممون نیست بزرگترا خونه کوچکترا برن

مثلا ماها خونه عمو دایی عمه خاله میریم ولی اونا نمیان

فقط بچه ها خونه هم میریم

رسم خوبی نیست ولی خوب کلا میگن اینا اول زندگیشون کسی توقع نداره.اصولا عیددیدنی و شام و نهار هست و مثلا افطاریا ماه رمضونم همینطور


خلاصه هرموقع اقوام بیان خونه مامانم من ب رسم ادب و اینکه مامان بابام سختشونه من میرم بالا پذیرایی میکنم و کمک مامانم میدم


حالا امروز پسرداییم باخانمش ک ۲ماهه عقد کرده اومدن عیددینی کاملا سرزده و یهویی و بی خبر

بعد مامانم چیزی نگفته بابام نیمساعت پیش اومد اصرار ک پاشو بیا زشته کمک کن پلو بذار برم کباب بگیرم واس ظهر

گفتم من نمیام میدونین ک شوهرمم نمیاد من اینجا پلو میذارم دم کشید بیاین ببرین بالا ولی من نمیام


بابامم دلخور شد ازم


اصلااااااا دوست ندارم باهم چشم تو چشم بشیم خوب😐بخصوص اینکه شوهرمم اصلا نمیاد 

😔الان بابام الکی الکی اصرار و اخرشم ناراحت شد

اینهمه فیلم و کلک و دروغ تا کجااااااااااااااااااااا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نامزدت بود جدا سدین

والا حق داری شوهر من بو  قاطی میکرد

خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود شوی و ما رستگار❤خدایا امیدمو نا امید نکن 😢تیکر رسیدن به ارزوها😍نشد نشد که بیام بازم به دیدن تو‌‌‌‌‌‌نشدنفس بکشم نفس کشیدن تو روزای تار منه شبهای روشن تو 
2731
2738

کار درستی کردی، ما قرار نیست همیشه همه رو از خودمون راضی نگه داریم، مهم این که کار درست رو انجام بدیم، نالا ممکن این وسط یه عده بخاطر توقع بی جاشون دلخور بشن، مهم نیست، حالا چون این فرد پدرته بعد با یه بوس یه عاشقتم باباجون، یا هر چیزی که خودت صلاح میدونی رفعش کن

من با چشم خودم دیدم هر کس هر کسی رو قضاوت کرد، با گذشت زمان بدتر از اون شد، اینو اینجا نوشتم یادم بمونه کسی رو سرزنش نکنم🤐

خوب کردی نرفتی .بعدا از دل بابات دربیار.

گاهی دلم هیچ نمیخواد جز گپ ریز ریز با مادرم. هی من حرف بزنم هی او چای تازه دم بریزد ...هی چای ام سرد شود هی دلم گرم... آنجا که چایت سرد میشود و دلت گرم خانه مادر است.  شادی روح پدر و مادرای آسمونی صلوات.الهم صل علی محمد و آل محمد

ما ۳ماه محرم بودیم عقد محضری نکردیم


الان من ۲تابچه دارم😔اون تاهمین الان بخاطر من ازدواج نکرد تازه ۲ماهه عقد کرده


یعنی داستان منو اون حافظ شیرازم میدونه بحاطر همینم شوهرم خیلی بدش میاد باهم دیدار داشته باشیم

اینهمه فیلم و کلک و دروغ تا کجااااااااااااااااااااا

چراجداشدین

خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود شوی و ما رستگار❤خدایا امیدمو نا امید نکن 😢تیکر رسیدن به ارزوها😍نشد نشد که بیام بازم به دیدن تو‌‌‌‌‌‌نشدنفس بکشم نفس کشیدن تو روزای تار منه شبهای روشن تو 
چرا جداشدنی تیپ بزن خیلی با کلاس برو. محل پسر داییت نده با زنشم سلام علیک باکلاس کن و دیگه محل نده ...

گناه داره بنظرم😔

اینهمه فیلم و کلک و دروغ تا کجااااااااااااااااااااا

اگه نامزد بودیم فک کنم یعنی عقد نکرده بودین

خب مطمعنا اون ماجرا تموم شدت نمیشه باهم رفت و امد نکنین ک

مخصوصا ک جفتتون ازدواج کردین

عروسی شما مگه نیومدن؟

اینجوری ک رفت و امد نکنین امگار حسی بینتونه و هنوز همه چی تموم نشده

بنظرم میرفتی بهتر بود یه سر میزدی میومدی ک هم بابا ناراحت نشه هم احترام ب شوهرت زود برمیگشتی 

شوهرت چرا نمیره؟ 

یادم تورو فراموش..
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز