مادرشوهرم مریض احواله بعد دیشب خونشون بودیم من و همسرم گفتیم شام میاریم بابچه سه ماهه و کم خوابی هاش از صب تا عصر چلوگوشت درست کردم بردیم باخودمون
اولش که تا در قابلمرو برداشته نمیگه ممنون میگه زیاده بعد سرسفره یک قاشقم ازش نخورده نه یه تشکری ولی شوهر خواهر شوهرم اول از منتشکر کرد بعد مادرشوهرم که برنج پخته بود
بعد کاشف به عمل اومد واسه ما حالش بده صبح اش رشته درست کرده داده نگهبان
ینی کلفت خونه اشونم باشی تشکر میکنن ولی عروس کاری بکنه نه