آخه ی بار ده سال پیش بود زنداداشم روز سوم عید زنگ زد من گوشی رو برداشتم گفت منتظرم 5ام بشه برم دادگاه از داداشت طلاق بگیرم.من گرخیدمها...
بعدش براش توضیح دادم داداش من اگه تو خونه باشه و بیکار بشه کار دست همه میده....باید حسابی ازش کار بکشی تخلیه بشه ازون به بعد زندگی خوب وخوشی داشتند