ساعت 2 نامزدم گفت تا ساعت 4 آماده باش من میام دنبالت برم خونشون
خونشون تا خونه ما یک ساعت راهه من آماده شدم وسایل هامو هم آماده کردم خودمم لباس پوشیدم نشستم تا بیاد بعد هر چی صبر کردم نیومدن نگرانش شدم از ساعت 4 هر چی براش زنگ زدم خاموش بود گفتم حتما تو راهه برا مامانش زنگ نزدم که اونم نگران نشه
هر چی منتظر شدم نیومد شد ساعت 6 دیگه داشتم از نگرانی میمردم زنگ زدم به مامانش مامانش گفت خوابیده
خیلی ناراحت شدم از این که خبر بهم نداده
منم گوشیمو خاموش کردم
بعدشم دیگه نیومد
مثه من که هر وقت نگران میشم زنگ میزنم به مامانش حالشو میپرسم اون برا هیچ کی زنگ نزد حال منو بپرسم
فرداش هم پیام داده بود و می گفت چرا گوشیمو خاموش کردی و طلب کار بود به جای معذرت خواهی و همش پیامی میداد که طلب کار بود و اعصاب منو به هم میریخت منم یک ساعت باهاش چت کردم ولی همش حرف خودشو میزد که چرا گوشیتو خاموش کردی منم دیدم اصلا منو درک نمی کنه دیگه جوابش ندادم. الان نزدیک یک ماهه قهریم ولی اون هنوز ميگه کار من اشتباه بوده