رفقا اینقد هیجان دارم برم که نمیتونین باور کنین. راستشو بخواین یک ساله دورم از مزارش. البته بچه من مزاری نداره ولی خدا لب ساحل جونشو ازم گرف دقیقا میدونم کجا و قراره ظهر بریم به اون ساحل،نمیدونم اون لحظه چه حالی میشم فقط میدونم امروز میمیرم
خدا جونم مواظب نینی کوچولوم باش سالم بغلش بگیرم. خدا دامن همه منتظرا رو سبز کنه
تو شکمم بود تو این مدت ک از پیشمون رفته هرررر شب توی خوابمه هر شببب و هر شب توی خواب داخل یه ساحلیه که با شوهرم رفته بودیم توروژ مردنش. روز مرگشم همه سونو ها مشخص کردن دقیقا همون روز بچم لب دریا جون داده و ما نفهمیدیم
خدا جونم مواظب نینی کوچولوم باش سالم بغلش بگیرم. خدا دامن همه منتظرا رو سبز کنه
شوهرم یک سال منو از این دریا و ساحلش جدا کرده بود حالا دست تقدیر منو باز اورده نزدیکش،به هزار التماس راضی شده که منو ظهر ببره ساحل،دقیقا همون ساحلی که من بهش میگم مزار پسرم
خدا جونم مواظب نینی کوچولوم باش سالم بغلش بگیرم. خدا دامن همه منتظرا رو سبز کنه
می دونی پسرت تو اون دنیا منتظرته و شفاعتت رو برای ورود به بهشت خواهد کرد.خاله من دخترشو از دست داده بود.چند روز بعد از فوتش تو خواب کسیکه خالمو زیاد نمی شناخت و اطلاعی از این موضوع نداشت با یه بچه تو بغل رفته بود و گفته بود این بچه سالها منتظر من بوده.