اومدن خونه مامانم و همش من باید جلوشون خم و راست بشم
دیشب شام قرمه سبزی گذاشتم خونه مامانم اینا
با وجود اینکه کلی کار داشتم و صبح هم ساعت ۶ صبح بیدار شدم رفتیم خونه پدرشوهرم و دوباره برگشتیم خونه مامانم اینا و من همش باید کار کنم
مامانم که مریضه و نمیتونه کار کنه و اینام میشینن و باید همش پذیرایی کنم و بشورم و بیارم جلوشون
شوهرم ناراحت شده میگه مگه همش تو کلفتشون هستی اخه