من سال پيش اولين عيدي بود ك خونه خودم بودم
بچه هم نداشتم
با شوهرم قصد كرديم ب هيچ كس عيدي نديدم چون بچه فاميل درجه يك زياددبودن
اينطورم نبود ك ب يكي بديم ب يكي ن چون فاميل دو طرف باهم رابطه دارن ناخوداگاه اگ يوقت ميگفت پيش هم
ادم بده ما ميشديم
اقا نداديم و رفتم خونه مادرشوهرم واستاد ب سرو صدا چراااا ب دختراي من عيدي ندادي وظيفه ت بودي عيدي بدي(دختراش سنشون زياد كم هم نيس ك بگي شوق عيدي دارن)
بعد گفتم ك جاريمو ميكم عيدي زيادتر بده جبران شع
گفت هه اونكه هفت ساله خونه خودشه نداده
گذشت تا شد امسال
امسال موندم چ كنم
ب شوهرم گفتم ب خاهرات بديم مجبوريم ب طرف منم بديم
ميگ ن از لج كاراشونم شده نميدم
بخدا ديوونه شدم
اه اين عيدي چيه بخدا بدي بد ندي بد