آره طفلی کلی استرس گرفت ولی الان دیگه کلی خندیدیم 😂
آخه عصر عمه شوهرم و عروسش اومده بودن برای کوتاهی شلوار
بعد مادر شوهرم عصبی بود وقتی اونا رفتن پدرشوهرم گفت خب چرا حواست جمع نمیکنی که اشتباه نکنی
واااای مادر شوهرم داااغ کرد گفت تقصیر خواهر تو هس که گذاشته دم آخری اومده شلوار کوتاه کنه😂😂
الان که بهش گفتم اینقدر خندیدیم
گفتم خب اشتباه دیروز بوده چرا انداختی گردن عمه😂
گفت خب خواهرشوهر برای همین موقع هاس😂