2733
2734

سلام خانوما. سال جدید داره میاد و فلاکت تازه هم باهاش اومد.

مشکل خیلی حادی دارم امیدوارم خاهرانه کمکم کنید.

بی مقدمه میگم.خانوما من دو سال و نیمه عقدم. تو خونه پدرم خیلی بی پولی کشیدم.اما به خاطر چهرم و درسم خاستگارای نسبتا خوبی داشتم که از بین اونا یکیشون از دوستای زن داییم بود.پیش دانشگاهی بودم که اومدن خاستگاری.پدرشوهرم سرهنگ سپاهه و ۳۰۰۰ درخت پسته داره و یه دامداری ۵۰۰ راس گوسفند که اینارو با برادراش شریکه. در کل وضع مالی خوبی داره.همون سال که اومدن خاستگاری چه حرفا و وعده وعید ها که مادرشوهرم نداد.گفت شوهرم اصلا غصه پول نداره.یه مغازه موبایل فروشی داره فقط برای سرگرمی.پدرش حتما حتما دستشو تو سپاه بند میکنه و مشکل کار نداره.من اون سال همسرمو دیدم اما نمیدونم چرا اصلا نپسندیدمش.خلاصه ردشون کردم و یه سال گذشت من شدم ترم اول دانشگاه.به خاطر مشکلات خیلییییییی فجیعم و اوضاعی که تو خونه داشتم( اخر توضیح میدم) به زن داییم گفتم اگه اون دوستتون هنوز در دسترس هست بهشون بگید من جوابم مثبته اگه خواستن بیان. زن داییم هم جوری که نه سیخ بسوزه نه کباب( یعنی شان من نره زیر سوال که دختره خودش دوباره گفته بیاین) به مادرشوهرم ندا داده بود که دختر خواهرشوهرم هنوز مجرده. مادرشوهرمم از خدا خواسته دوباره اومدن. حتی بعد ازدواج ما سه روز روضه گرفت بهم گفت به نیت تو گرفتم که عروسم بشی. گذشت و رسیدیم به مجلس خاستگاری...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

خانوما من خانواده پولدار نداشتم. اما مثل خر درس خون بودم به گفته بقیه چهره و هیکل خوبی دارم. اجتماعی و اهل بگو بخندم.اما یه مشکل وحشتناک دارم اونم اینه که زود عصبانی میشم و توضیح میدم که چقدر این مشکل زندگیمو تا الان خراب کرده.

گذشت و اومدن خاستگاری.

بخدا همین که شوهرمو دیدم اصلا جا خوردم.زمین تا آسمون فرق کرده بود. مردونه و چهارشونه شده بود و خوش چهره.واقعا دلم براش رفت.

تو مجلس پدرش توضیح داد که چقدر پسرم کاریه.از زیر سنگ نون درمیاره.از موقعی که دبیرستانی بوده با این که نیاز نداشته کار کرده.خیلی خنده دار بود که شب خاستگاری از سره کار اومده بود و چرت میزد.چقدر جلو پدرم و برادرام کیف کردم. چقدر افتخار کردم.

رسیدیم به حرفای اصلی و مهریه و مابقی...

خانوما من خانواده پولدار نداشتم. اما مثل خر درس خون بودم به گفته بقیه چهره و هیکل خوبی دارم. اجتماعی ...

عصبانی شدن و پرخاشگری یکی از علائم افسردگیه

حتما حتما دکتر برو

با قرص سرترالین خیلی بهتر میشی

  زنان را تشویق می‌کنم که یک لحظه به بدن‌هایشان ( سایز و شکل و اندازه‌اش) فکر نکنندو به جای آن به دستاوردهایشان،زندگیشان،رویاهایشان،اهداف‌شان،خوشحالی و رضایت خودشان فکر کنندو به جای اینکه فکر کنند چگونه بدن‌هایشان را کوچکتر کنند،به این فکر کنند که رویاها، هدف‌ها، شادی و رضایت خودشان را گسترش بدهند. - جمیله جمیل
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز