صحبت راجب وفاداری و اینا شد
بهش گفتم اگر روزی خدایی نکرده خیانت ببینم اون روز تو باید قید زندگیتو بزنی
گفت جدی میگی یعنی تا این حد ب هم میریزی
گفتم وقتی خیانت ببینم دیگه ب این فکر نمیکنم ک چ روزایی داشتیم بعد توام زندگی هست
فقط ب این فکر میکنم از بین ببرمت
برگشت گفت ن بابا تو اینجوری نیستی خونسرد برخورد میکنی و میبخشی 😐
گفتم امیدوارم اونروز نرسه اما هم حرفای خودمو هم حرفای خودتو یادت نگه دار
چرا فکر میکنه من از خیانتش میگذرم؟