شوهر احمق همیشه مستم اومد خونه مامانم دبشب با خودش مشروب اورد میدونست خانوتدم بدش میاد خودشم مست تشست هی چرت و پرت گفت
مامانم گفت شلوارت جای خورده گل داره روش گفت میخوتی برات دربیارمش
منم خیلی حالم بد شد بغً کردم بچه رو پوشندم اومویم خونه
بابامو مامانم بعدناراحت شدن گفتن به خواهرم دیگه نیان
منم امسال هیجا نمیرم
فقط دلم میخواد ی دعوا بندازم خونه مادرشوهرم بگین چه جوری عیدو زهرشون کنم