اول كه ميگه يه پسرخاله داشتم ازش متنفر بودم اون دعوا كرده بعد بخاطر اون منو بردن كنيزي و تا يه سال شوهر مث كنيز رفتار ميكرده😂😂😂 تو خود تاپيك دروغ بودن تابلوعه
بعد دوتا تاپيك قبلش گفته بخاطر اينكه جلوي شوهرم و خانوادش خيلي رودربايسي داشتتيم و ميخاستيم همسطح به نظر بياييم و اونا نفهمن ما فقير هستيم باباي كارگرم مجبور شده برام جهيزيه انچناني بگيره و زير بار قرض بره؟؟؟؟ بابام بهاي عشق و عاشقي منووو داده😂😂😂 حالا شايد وسط اون تصادف و دعوا با شوهرش اشنا شده باشه ولي خون بس بودن و كنيزي رفتن و اين خزعبلات خيلي مضحكه😂