2703
2553
عنوان

اگه برمیگشتید عقب با شوهرتون ازدواج میکردید؟ چرا

| مشاهده متن کامل بحث + 1649 بازدید | 143 پست
تگه عقد نکردی جدا شو که خواهر من ۱۲ ساله داره میسازه و میسوزه با همچین جونوری ک پسرخاله ها و پسر عمه ...

ان شاء الله که شوهر خواهرتان هدایت شوند وقدر زن وبچه را بداند یک مدت خواهرتان سکوت سنگین کند درست میشه 

بهار جون ممنونم که نظر مثبتی دادی چطوری باید بهش نشون بدم که ازش نارا ضیم؟

ینی با این کارا متوجه نشده؟هر مردی یه مدلیه،من وقتی از همسرم ناراحتم شبا با صدای بلند گریه میکنم ولی مثلا یه جوری ک میخوام متوجه نشه،بعد میاد میگه چی شده و من هی میگم هیچی تا بالاخره حرف دلمو با ناراحتی و ناز نه با دعوا بهش میگم اونم خودشو جمع و جور میکنه 

بعضی وقتام باهاش سر سنگینم جواب حرفاشو میدم باهاش صحبت میکنم ولی توی صورتش نگاه نمیکنم خودش میفهمه ناراحتم

البته همسر من مهربونه و نقطه ضعفش گریست،تا گریه کنم میاد ببینه چمه

شمارو نمیدونم ولی مطمئنم زمان همه چیزو حل میکنه

شمام براش دون بپاش ولی بهش راه نده بزار بیاد منت کشی و التماس،بذاش جذاب شو با لباس و ارایش دلشو ببر ولی سر سنگین باش،بخواد بیاد طرفت اون موقع میتونی باهاش صحبت کنی اونم نه با داد و دعوا با دل شکسته

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456
ان شاء الله که شوهر خواهرتان هدایت شوند وقدر زن وبچه را بداند یک مدت خواهرتان سکوت سنگین کند درست می ...

بی خیال تر ازین حرفاست کار از سکوت گذشته،کلا بخواد آب بخوره از مادر و خواهرش اجازه میگیره ،من مامانش رو خیلی مقصر میدونم از وابستگیه پسرش سو استفاده میکنه ب جای اینکه نصیحتش منه که بذو لچسب ب زندگیت،ی بار رفته بودن مسافرت خواهرم اینا نرفته بودن،هر یه ساعت یه بار مادرش زنگ میزد با بغض و گریه ک تو نیومدی خوش نمیگذره اینم گوشو قطع میمرد اشک تو چشماش جمع میشد،اصن یه وضعیه

اره حتما.چون مرد خوبیه خانواده دوسته منطقیه 

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"
2714
ینی با این کارا متوجه نشده؟هر مردی یه مدلیه،من وقتی از همسرم ناراحتم شبا با صدای بلند گریه میکنم ولی ...

متا سفانه با این ژولیدگیم روزبه روز هریس تر هم میشه  وفقط دوست داره بغلم کنه😁 ولی خوبه که بفهمه من افسردم که به خودم نمی رسم

بی خیال تر ازین حرفاست کار از سکوت گذشته،کلا بخواد آب بخوره از مادر و خواهرش اجازه میگیره ،من مامانش ...

مادرش زرنگ تر ازاین حرفهاست دوست داره پسرش را وابسته خودش نگه داره تا کلا مال عروسش بشه 

متا سفانه با این ژولیدگیم روزبه روز هریس تر هم میشه  وفقط دوست داره بغلم کنه😁 ولی خوبه که بفهم ...

سعی کن از چشمش نیوفتی خدایی نکرده،ناراحتیت رو با ظاهر بد بهش نشون نده،البته بنظر من،انشالله خدا خودش راه درست رو بهتون نشون میده

مادرش زرنگ تر ازاین حرفهاست دوست داره پسرش را وابسته خودش نگه داره تا کلا مال عروسش بشه 

دقیییقا،خونه ی خواهرم ب نام مادرشوهرشه،حالا اینا زحمت کشیدن جمع کردن قسط میدن اونوقت مادره اومده وسط خونه رو زده به نام‌خودش،حتی خط تلفنشم رفت خودش خرید که به نام خودش باشه،ولی برای دختر خودش اینطوری نیست،دامادش خونه رو زده به نام دخترش اونوقت به پسرش و خواهرم نگفته بودن که مبادا پسرش بخواد یاد بگیره

دقیییقا،خونه ی خواهرم ب نام مادرشوهرشه،حالا اینا زحمت کشیدن جمع کردن قسط میدن اونوقت مادره اومده وسط ...

مادرش عاشق پسرشه چون در زندگی با شوهرش مشکل داشته حتما بایک مشاور صحبت کنید 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز