منم دیگه بود و نبودنش زیاد برام فرقی نداره اگه حقم رو بده هر چی کار کردم رو بهم پس میداد با طلاها میرفتم دیگه نمیخوام اون صدای مزخرفشو بشنوم خودمو دیگه براش نمی کشم وقتی میره ماموریت تازه خوشحالم میشم
همیشه میگم کاش زودتر باهش اشنا شده بودم. چون بهترینه
بله صددزصد
اره قطعا دوباره انتخابش میکردم چون واقعا تنهام‌نذاشت حتی وقتی که من خودم نا امید از‌خودم بودم
آره
سختی زیاد کشیدیم و خواهیم کشید الانم دور از منه
ولی همین سختی ها باعث شد بیشتر همو دوست داشته باشیم
من میکشتمش پدرسگو.خداروشکر طلاق گرفتم ازش.
ریشه اختلاف ما مسخره کردنم بود براش مو رنگ می کردم می گفتم قشنگ شده می گفت هر کاری کنه همونی اینقدر این ها را گفت که سرد شدم نه ارا یش می کنم نه لباس شیک براش می پوشم ،، ریشه اختلاف شما در کجا بود؟
