دیشب وقت خواب ساعت 12 و نیم شب.یهو چشمم به واتساپ شوهرم افتاد یه دختره با پروفایل لباس لختی و خیلی ازاد به شوهرم پیام داده بود روز مرد را به مرد راستینی که مقام مرد رو به زیبایی درک کرده تبریک میگم با یه عالمه استیکر.شوهرم کارش طوریه با خیلیا در ارتباطه.قبلنا هم دیده بودم این خانم پیام داده.خیلی عصبی شدم به دختره پیام دادم ببخشید شما من شمارتونو اشتباهی پاک کردم.جواب نداد دوبار زنگ زدم جواب نداد بعد باز تو واتساپ پیام داد خودشو معرفی کرد.شوهرمو بیدار کردم داد زدم بهش گفتم این کیه.گفت نمیدونم از فروشنده هاس.باز با گوشیش شمارشو گرفتم زنگ زدم بهش جواب داد وای با چه نازی فقط الو گفتنش یک ساعت شد داد زدم سرش به چه حقی به شوهر من پیام دادی تو چه ارتباطی باهاش داری.فردا میام مغازتونو بلدم با مدیرت چیکار کنم بعدش شوهرمو مینشونم سرجاش.افتاد به التماس که برای من طبیعیه همیشه پیام میدم خواهش میکنم ببخش اگر بازم تکرار کردم اقدام کن خیلی التماس کرد که چیزی نگم و کاری نکنم.منم قطع کردم.
خیلی تند رفتی.. بین همکارا این پیاما عادیه عزیزم چرا انقدر بزرگش کردی... حالا ک گذشته عیب نداره دگ خیالت راحت شد.. ارامش دلت مهمتره
👑خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر کرامت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.👑
بعدشم شوهرم تا صبح التماس کرد که بخدا فردا جلوی روی خودت زنگ میزنم به مدیرش خودت با مدیرش صحبت کن اخراجش میکنم.منم گفتم لازم نیست به مدیرش چیزی بگی دلم سوخت اخراج بشه.به شوهرم گفتم احمق مقصر توایی که به خودش اجازه میده هر دم پیام بده .کتکشم زدم از عصبانیت ولی اعصابم بهم ریخته.اصلا نخوابیدم حالم خوب نیست
خوب کزدی ....یه نوع اخطار هم به شوهرت دادی افرین به تو ....مواظب زندگیتی اصلا خودتو کوچیک نکردی
برا خونه دار شدنمونصلواتبفرستین😍😘ناموسن صلوات بفرستین دیگه😏😍😍😍😍امروز در تاریخ ۲۶ بهمن سال ۹۸ عشقم گل پسرم امیرسامم برای اولین بار راه رفت و منو یهو شوکه کرد ای جووووونم الهی خدا حفظش کنه برا مامان و باباش قل دومش انیل خانم ۱فعلا قصد نداره یکم پیشرفت کنه وهمچنان چهار دست پاس😏😏😏😏😏امروز در تاریخ ۲ اسفند ۹۸ آنیل خانم هم یهو ایستاد و راه رفت من فدای دوقدمیت برم اخه کلوچم😍😍😍😍😍😍خدایا خیلی خیلی ممنونم ازت بابت این نعمت خیلی بزرگت .......امروز در تاریخ ۴ اسفند ۹۸ خوشکل خانمم آنیل بدون کمک ایستاد و واسمون دلبری کرد ای جانم خودش چه ذوقی داشت😄😄😄😍😍😘😘😘