یه متن از یه روانشناس خیلی خوب خوندم که خیلی آرومم کرد.
زیاد بود ولی خلاصه شو تو دفترم نوشتم برا شمام میزارمش.
(متن از مهشید ابارشی)
زندگی مارو وادار میکنه در ازای چیز با ارزشی که به دست میآریم چیز باارزش دیگه ایی رو حتما از دست میدیم.
همه چیزو با هم و یه جا طلب کردن نتیجه ایی جز ناکامی و خراب شدن رابطه نخواهد داشت.
آقایی که فرزند میخواد ولی کنارش چاق شدن بدن خانمش یا به هم خوردن خلقشو نمیتونه تحمل کنه.
خانمی که مرد مطیع و حرف گوش کن میخواد ولی نمیخواد این مرد از مادرش حرف گوش کنه.
خانمی که مردی سخت کوش و موفق میخواد که همه دستاورداش نتیجه برنامه ریزی دقیق و منطقی بودن و متمرکز بودن روی هدفش بوده ولی در کنارش از رمانتیک نبودنش نالونه.
آقایی که همسر کم سن و سال و آفتاب مهتاب ندیده میخواد و در کنارش از ناپختگی و بیدرایتی و مدیر نبودن خانمش شاکیه.
خانمی که دوست داره همسرش شغل ثابت و از نظر مالی باثبات باشه ولی در عین حال میخواد همسر جان اهل کارای هیجان انگیز و سورپرایز و به قولی دیونه بازی باشه.
آقایی که دوست داره خانمش هویت اجتماعی داشته باشه و قابل افتخار باشه و در عین حال بهترین آشپزی رو داشته باشه و مادری کردن رو به نحو احسن انجام بده.
خانمی که هم خونه و ماشین و آینده امن میخواد و هم حاضر نیست اول زندگیش از سفر و مهمونی و خرید کردن بگذره و....(متن از مهشید ابارشی)