وای وای وای چه خبره از صبح رفتم بازار واسه حشی جان کادو روز مرد بگیرم انقدر شلوغ بود شلوغ بود که نگییییین...
اخرش بعد کلی گشتن تو تیراژه و کوروش و ...یه مانتو کوتاه کتی واسه خودم گرفتم بعد دیدم روسری که بش بیاد ندارم یه روسری لیموییی کوتاه هم واسش گرفتم بعد دیدم اصن کفشام به اینمانتو عه نمیاد یه کفش پاشنه تخم مرغی لیمویی هم واسش گرفتم بعد رفتم مردونه فروشیا همش بنجل و به درد نخور بود گفتم اقا پیرهن لیمویی با گل گلای فیروزه ای و برگای سبز داری ؟ نبود که نبود...
پیدا نکردم که نکردم...
خلاصع اخر سر اومدم سوار مرتو شدم دیدمدست فروش جوراب مردونه میفروشه منم ۳جف ابی و قرمز و سبز براش خریدم حالا فردا شب میدم گلفروش گلش کنه بش بدم
خلاصه که خستم دارم از کمردرد له میشم...
😆😆😆