دوستانی که منو میشناسن میدونن ازدواج دوممه و از شوهرم بزرگترم و از ازدواج قبلیمم یه پسر دارم و الان زندگی ارومی داریم . با یکی از خاله های همسرم سالها قبل از ازدواجم دوست بودم و هر روز چند ساعت باهم چت میکردیم و درددل میکردیم اونم دو سال پیش بخاطر اعتیاد از شوهرش جدا شد . تا اینکه شش ماه پیش ازدواج مجدد کرد تقریبا شبیه خودم از شوهرش بزرگتره و شوهرش مجرد بود و شوهرش هم همکار شوهرمه و مغازه هاشون نزدیک همه . ازدواج اونا کاملا سنتی و فامیلی بود و خودم همفکر اصلیش بودم تا جواب مثبت داد . یه مدته از زبون شوهرش اخبار دروغ راجع به کار شوهرم بهم میرسوند و چون شوهرم منو از مشکلات کاریش دور نگه میداره واقعا نگران میشدم تا اینکه یکی یکی خبرها مشخص شد دروغ بودن . الانم یه مدته گیر داده به اینکه شوهرم با افراد ناباب میچرخه و شوهر خودش خیلی سر به راه و ارومه و ... . منم طبق تجربه قبلی به حرفاش اکتفا نمیکردم و با یکم پرس و جو میفهمم باز حرفاش الکیه . بنظرتون دلیل این کاراش چیه ؟ خودم واقعا متعجبم حدود ۶_۷ ساله که میشناسمش همه زندگیشو بهم میگه و الان نمیفهمم این اخبار رو خودش درمیاره یا واقعا شوهرش بهش چرت پرت میگه