من يه جارى دارم يه يك ساله تازه اردواج كرده يه سال از من كوچيك تره پس فردا شب عروسيشونه
ما خيلى رابطمون خوبه خيلى باهم مچ هستيم همه هم مسگن شما دوتا چقد با هم خوبين واقعا هم مثل خواهرم دوسش داشتم
تا اينكه امروز اومديم واسه اپيلاسيون
الان تو اتاق اپيلاسيون بود داشت با ارايشگره صحبت ميكرد ارايشگره گفت جاريت غريبه است؟
جاريم گفت اره مال اصفهانه
ارايشگر گفت اوهو برادر شوهرت زن اصفهانى گرفته حالا چجورى همو پيدا كردن؟
جاريم هم گفت اين دختره رو يه فاميلاشون كه همكاره بردارشوهرم بوده بهش معرفى كرده
بعدشم گفت جاريم يه خانواده بدبخت بيچاره مال يه روستاها اصفهانن اصن در سطح ما نيستن ولى حيف دل برادرشوهرمو برده.
حالم بده دلم ميخواد گريه كنم ديگه دوسش ندارم جاريمو حيف اونهمه صداقت و محبتى كه باهاش داشتم