باشوهرم صبح دعوام شد رفته با برادرش زدن توکاری منم با برادرش مخالف سرسخت حالا هم مجبوره برا کاراش برن شهرای مختلف میگم نمیخوام بری میگه آدم باید تلاش کنه پول درباره فردا بچم همه چی میخواد با پول کارمندی جوابگوش نیستم باید کار کنم زندگیم بچرخه من چکار کنم