هر روز دارم کمی بزرگتر میشوم دست و پاهای دارند شکل میگیرند ولی هنوز باید خیلی صبر کنم تا قدم به دست های مادرم برسد تا این دست های کوچک بتوانند گل بپینند و پدرم را در بغل بگیرند
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کم کم میتوانم بببینم دور وبرم تاریک است وقتی مامان به دنیایم بیاورد همه جا افتابی و پر از گل است ولی من بیشتر از همه دوست دارم ببینم مامانم چه شکلی است؟؟