سلام دوستان چندوقت پیش عرپس خاله ی شوهرم اومد خونمون خاله ی شوهرم زیادی حساسه نمیذاره جایی که مرد هست عروسش بخوابه گفت اونا بیان خونه ی ما و شوهرمم بره خونه ی مادرش بخوابه منم قبول کردم و این کارو کردیم بعد مادرشوهرم میگفته مهدی (شوهرمه)شب تا دیروقت بیداره یا میخوره یاباگوشی بازی میکنه صبحم بیدارنمیشه شوهرمم اینوشنیده ازخواب بیدارشده جیغ ودادکرده وچندتا حرف زده حالا قهرن باهم