منم بیدارم،ساعت ۶.۵ صبح خواهرشوهرم میرسه راه آهن میخواییم بریم دنبالش،هم ذوق دارم هم استرس کارهام،دیشب ساعت ۱۱ از بس خسته از خونه تکونی بودم خوابم برد ساعت ۱باسروصدای شوهرم بیدار شدم گفتم کارهایی که نمیتونم و انجام بده گفت خودتم پاشو!پاشدنم همانا خواب پریدن همان!